دانلود قسمت هجدهم سریال ملکه گدایان / قسمت 18
هجدهمین قسمت از سریال ملکه ی گدایان چهارشنبه پانزدهم اردیبهشت به صورت اختصاصی در سایت فیلیمو منتشر شد.
هجدهمین قسمت از سریال ملکه ی گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده، چهارشنبه پانزدهم اردیبهشت به صورت اختصاصی در سایت فیلیمو منتشر شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت هجدهم سریال ملکه گدایان اینجا کلیک کنید
شبیر با حضورش در خانه ی لعیا باز هم تلاش می کند که صحنه گردانی کند و در بحرانی که یک طرفش لعیا و طرف دیگر البرز هستند نقشیدر بازی کند و از این نمد کلاهی برای خودش بدوزد. او هم وارد معامله با لعیا می شود و هم البرز. اما ماجرا به این جا ختم نمی شود.
آریا برای بچه های مفت آباد در خانه ویلای مادرش کنسرت خیریه برگزار می کند! افرا هم به محض این که خبر را می شنود به آن جا می رود. او در این میان نقشه ای هم به سرش می زند که از آریا کمک بخواهد تا البرز سرپناهی امن پیدا کند. اما وقتی آریا می فهمد که البرز و افرا با هم ارتباط دارند همه چیز به هم می ریزد.
از سوی دیگر پارسا هم که برای زیر نظر داشتن خانه ویلا و آریا آمده بود با صحنه ی حضور البرز و افرا کنار هم مواجه می شود و به راحتی یک بار دیگر آن ها را به دام می اندازد.
ملکه ی گدایان با قسمت هجدهمش نشان می دهد که گویی حالا حالا ها قصد ندارد سریال را به اتمام برساند و قصه هنوز ادامه دارد. جزئیاتی مثل حرف های عاشقانه ی افرا و البرز و یا مسئولیت پذیری داریوش نسبت به دختر عمو و عشق قدیمی اش و یا شیطنت های بچه های مفت آباد و سهیل دیگر از حوصله ی قسمت هجدهم چنین سریالی خارج است. ای کاش این همه بالا ک پایین های دستگیری و آزادی و دوباره دستگیری البرز از قسمت های اولیه شروع می شد و سریال این همه به درازا نمی کشید.
این چندمین بار است که متن سریال ملکه ی گدایان بن بست هایش را با اتفاقاتی ساده رفع می کند و در این قسمت هم تصادفی بودن برخورد پارسا با البرز و افرا اتفاقی است که خیلی جالب ک جذاب از آب در نمی آید. ماجرای شنتیا و تحویل دادنش به دار و دسته ی فری قصاب هم کاش به قصد و هدف مهمی در فیلمنامه گنجانده شده باشد وگرنه رسیدن به بحث کلیشه ای افرا و البرز درباره ی سبک زندگی هاشان که در نهایت هم به حرف های عاشقانه و دوست دارم بیانجامد خیلی اتفاق پیش پا افتاده ای است.
به هر صورت سریال ملکه ی گدایان گدایان با آینده ای نامعلوم به قسمت هجدهم می رسد و هنوز هیچ پایانی برای آن نمی توان متصور شد...
دیدگاه تان را بنویسید