اثر ژان تولی
معرفی کتاب مغازه خودکشی
معرفی کتاب مغازه خودکشی . آیا در زندگی شکست خورده اید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.
مقدمه
در این مقاله به معرفی کتاب مغازه خودکشی می پردازیم. به شخصه می توانم بگویم خواندن کتاب یکی از بزرگترین تفریحات است. در عین حال که به مغزت استراحت می دهی، اطلاعات مفیدی را به آن وارد می کنی. در عین حال که استراحت می کنی، یاد می گیری و در عین حال لذت هم می بری. اگرچه کتاب و کتاب خوانی در فرهنگ امروز ما جایگاه خود را از دست داده و شاید بهتر باشد بگویی که سالیان سال است که کتابخوانی در فرهنگ عامه ما جایگاهی نداشته است. اما باز هم در گوشه و کنار افرادی را می یابیم که کتاب به دست گرفته و به اعماق خیال پناه برده اند. کتاب مغازه خودکشی شاید قبل از هر چیزی نام آن برای من جذاب بود. با دیدن نام ( مغازه خودکشی ) روی یک کتاب در کتابفروشی کنجکاو شدم که بدانم ماجرا و داستان این کتاب چیست؟ اگر این نام برای شما نیز جالب توجه است، پیشنهاد می کنیم که با معرفی کتاب مغازه خودکشی با ما همراه باشید.
معرفی کتاب مغازه خودکشی
مغازه خودکشی یکی از آثار و کتاب های پر فروش یک نویسنده و کارگردان فرانسوی به نام ژان تولی می باشد. فانتزی سیاه و تکان دهنده کتاب مغازه خودکشی ژان تولی این اثر وی را به یکی از پرفروش ترین کتاب های وی تبدیل کرد. از سال 2007 که اولین نسخه از این کتاب منتشر شد، تاکنون به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. خوشبختانه این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است.
شاید تصور کنید که کتاب مغازه خودکشی (همچون برخی کتاب ها) هیچ ارتباطی با نام آن ندارد. اما باید بگوییم که در سرتاسر این کتاب، مرگ با جایگاه ویژه ای حضور دارد. نویسنده به شیوه ظریفی با شوخی های بسیار زیرکانه و نحوه نگارش تلاش ها و کشمکش هایی برای یافتن نشانه هایی از حیات و زندگی در مقابل مرگ را به رشته قلم درآورده است.
پیشنهاد می شود: معرفی کتاب دایی جان ناپلئون
سالانه آمار های عجیب و غریبی از خودکشی در سراسر دنیا منتشر می شود. حتی برخی معتقد هستند که میل به خودکشی نسبت به گذشته رو به افزایش است. نویسنده در این کتاب سعی دارد به شیوه ظریف و خلاقانه ای نشانه هایی از امید در ذهن کسانی که قصد خودکشی داشته و یا به خودکشی فکر کرده اند ایجاد کند. در ادامه بخشی از کتاب مغازه خودکشی را با هم بخوانیم:
بخشی از کتاب مغازه خودکشی
خانم تواچ روی تخت دخترش مرلین نشسته بود و برایش داستان خودکشی کلئوپاترا را تعریف میکرد، «وقتی کلئوپاترا، ملکهی مصر، در سوگ آنتونی نشسته بود، تاجی از گُل بر سر نهاد و به خدمتکارانش دستور داد حمام را آماده کنند. بعد از حمام، کلئوپاترا غذای اعیانی ای میل کرد. سپس مردی روستایی که سبدی در دست داشت از راه رسید. هنگامی که محافظان از او بازجویی کردند که چه چیزی همراهش است، برگهای روی سبد را کنار زد و سبدِ پُر از انجیر را به آنها نشان داد.
محافظان از اندازه و زیبایی انجیرها متحیر شدند. مرد لبخند زد و به آنها مقداری از آن میوهها داد؛ بنابراین به او اعتماد کردند و اجازه ی ورود دادند.» مرلین دراز کشیده و به سقف چشم دوخته بود. به صدای زیبای مادرش گوش میداد که برایش داستان میخواند، «پس از ناهار، کلئوپاترا لوحی نوشت و آن را مُهر و موم شده نزد اوکتاویوس فرستاد. سپس همهی خدمتکاران را، جز یک پیشخدمت، معاف کرد و در را بست.» چشمان مرلین سنگین شده بود و نفسش آرامتر... «وقتی اوکتاویوس مهر لوح را گشود، درخواست کلئوپاترا را خواند که از او خواسته بود کنار آنتونی به خاک سپرده بشود.
پیشنهاد می شود: معرفی کتاب آشپزی برای پیکاسو
آن لحظه از عمل کلئوپاترا آگاه شد. اول فکر کرد شخصاً برای نجات جان او برود، ولی بعد تصمیم گرفت چند نفر را بهسرعت برای رفع مشکل بفرستد. قاصدان سریع حرکت کردند، ولی وقتی به آنجا رسیدند، محافظان را دیدند که حفاظت نمیکنند و اصلاً از چیزی خبر ندارند. هنگامی که در اتاق را گشودند، جسد کلئوپاترا را در ردای سلطنتی، روی تخت طلایی یافتند. در آنجا خدمتکار او را دیدند که داشت سربند ملکه را مرتب میکرد. یکی از مردان باعصبانیت به او گفت 'چه زیبا خدمت کردی، چرمیین.' او پاسخ داد 'بله، بهراستی زیبا خدمت کردم و اکنون سر ملکه ای را می پیچم که به پادشاهان بسیاری خدمت کرده است.'
همانطور که کلئوپاترا دستور داده بود، افعی زیر انجیرهای سبد پنهان شده بود تا ناگهان به او حمله کند، ولی وقتی انجیرها را کنار زد، مار را دید و گفت 'پس تویی؟!' و دستانش را برای نیش خوردن برهنه کرد.» مرلین که انگار هیپنوتیزم شده بود، چشمانش را باز کرد. مادرش موهایش را نوازش کرد و داستان را تمام کرد.
ماجرای کتاب مغازه خودکشی
ماجرا و داستان کتاب مغازه خودکشی روایت زندگی یک خانواده را نمایش می دهد که مغازه ای تحت عنوان مغازه خودکشی دارند. در این مغازه تمامی اقلام و وسایلی که می توان یک مرگ موفقیت آمیز را داشت، به فروش می رسد. شعار این مغازه این است: «آیا در زندگی شکست خورده اید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» مغازه آنها که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه میدهد.
خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم می دهند و انواع و اقسام روش های مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکت بارشان را به آن ها پیشنهاد می کنند. این کتاب فانتزی سیاه و هجو و در عین حال طنز لطیف و عجیبی را به همراه دارد. شک ندارم که اگر کتاب های هجو آمیز و فانتزی برای شما جالب است، مطالعه این کتاب نیز برای شما لذت بخش خواهد بود.
دانلود کتاب مغازه خودکشی
اگر با مطالعه مقاله معرفی کتاب مغازه خودکشی به این نتیجه رسیده اید، که مطالعه این کتاب می تواند برای شما جذاب باشد، می توانید به اولین کتاب فروشی نزدیک محل کار یا محل زندگیتان رفته و این کتاب را تهیه کنید. اما اگر به مطالعه کتاب های الکترونیکی رغبت بیشتری دارید و یا ترجیح می دهید یک کتاب جیبی قابل حمل در هر زمان و مکانی داشته باشید، پیشنهاد می کنیم برای دانلود کتاب مغازه خودکشی اینجا کلیک کنید.
پیشنهاد می شود: معرفی کتاب غرور و تعصب
دیدگاه تان را بنویسید