|

مصطفی مهرآئین: تتلو چه فرقی با شکیرا و جنیفر لوپز و جاستین بیبر دارد؟

تتلو پدیده عجیبی نیست. امیر تتلو جزئی از جامعه ایران است. این گفته‌های یک جامعه شناس است. مصطفی مهرآئین می گوید«چرا «مدونا» می‌تواند باشد،…

لینک کوتاه کپی شد

امیر تتلو، خواننده آر اند بی و رپ، که در بین جوانان و به ویژه نوجوانان، طرفداران زیادی دارد. تتلوبیش از ۴ میلیون فالور در اینستاگرام دارد، در دنیای غیرمجازی هم بسیاری او را دوست دارند، او را هنرمند می‌خوانند و اعتقاد دارند که او خواننده نسل آنهاست و اوست که می‌تواند حرف دل آن‌ها را بزند نه آنچه موسیقی فاخر نامیده می‌شود.

نگاهی به سبک خوانندگی تتلو و طیف هوادارانش این پرسش را ایجاد می‌کند که آیا تتلو تنها یک فرد و یک خواننده است؟ آیا نمی‌توان او را یک نماد و سمبل نامید و از پدیده‌ای به اسم تتلیسم یاد کرد؟ آیا می‌توان گفت که تتلو نماینده کسانی است که زندگی را پوچ و بی‌معنا می‌دانند و دچار گسست درونی و از خودبیگانگی هستند؟ جوانان عاصی که وقعی به نصایح و ارزش‌های نسل پیشین خود نمی‌گذارند و تنها و تنها به دنبال لذات و هیجانات آنی و نشئه خمارآلودی هستند که از کنسرت‌های تتلو می‌گیرند؟

دکتر مصطفی مهرآیین جامعه شناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه و در قالب تحلیلی متفاوت با آنچه تاکنون در خصوص تتلیسم ارائه شده می‌کوشد به سوالات فوق جواب دهد.

مصطفی مهرآئین: تتلو چه فرقی با شکیرا و جنیفر لوپز و جاستین بیبر دارد؟ تتلو و دوگانه نخبه ـ سلبریتی

مهرآیین در ابتدا ضمن اشاره به زوایای دید مختلفی که در تحلیل این پدیده وجود دارد، به سلبریتی بودن و مسائلی که حول سلبریتی‌ها وجود دارد اشاره کرد و گفت: سلبریتی‌ها در جامعه و فرهنگ امروز نقش مهمی داشته و جامعه به آن‌ها تکیه دارد؛ به گونه‌ای که حتی جای روشنفکران را نیز گرفته‌اند. آنچه در خصوص سلبریتی‌ها و کسانی از جنس تتلو در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد، دوگانه متفکر ـ سطحی، یا فاخر ـ مبتذل است؛ به این معنا که گویی در جامعه، یک جریان مبتنی بر فرهیختگی و دانایی وجود دارد که مثلا روشنفکران، نماینده آن هستند و یک جریان مبتنی بر سطحی نگری و ابتذال که در کار و زندگی سلبریتی‌ها تجلی می‌یابد و جامعه باید به سمت جریان اولی برود؛ در صورتی که اینگونه نیست.

در خصوص سلبریتی‌ها یک نکته این است که سلبریتی‌ها پدیده مدرنی به معنای امروزی نیستند، "آنتونی لیلتی" در کتاب «خلق سلبریتی‌ها» می‌گوید: ریشه‌های این پدیده به اواخر قرن هجده و هفده باز می‌گردد و همچنین سلبریتی‌ها در مقابل روشنفکران هم نیستند و عرصه مختص به خود در جامعه را دارند بنابراین اینکه عمل سلبریتی‌ها را در مقابل اندیشه ورزی یا تفکر قرار دهیم و آن‌ها را سطحی و مبتذل و نادان بدانیم اساسا غلط است.

لیلتی معتقد است سلبریتی‌ها حاصل میل به فضولی مردم هستند، چون جامعه اصولا فضول است و علاقمندند در زندگی افراد مشهور و شناخته‌شده‌تر فضولی کنند؛ بنابراین نباید تصور کرد که ما یک جامعه تأملی داریم که هوادار اندیشه و تعقل و دانش است و یک جامعه سطحی نگر و سطحی پسند، این گونه نیست، واقعیت این است که افرادی چون تتلو در همه جوامع هستند و وجودشان ربطی به سطح دانش و فرهنگ آن جامعه ندارد.

مصطفی مهرآئین: تتلو چه فرقی با شکیرا و جنیفر لوپز و جاستین بیبر دارد؟

بیشتر بخوانید:

تتلو پدیده عجیبی نیست، تتلو جامعه ایران است

مصطفی مهرآیین در ادامه پدیده تتلیسم را از زاویه دید لوکاچ و تحلیل او از آثار هنری و فرهنگی بررسی کرد و در این رابطه گفت: یک تحلیل و نقد خوب وقتی شکل می‌گیرد که یک پدیده جزئی را در ارتباط با کل و نماد آن کل ببینیم، زیرا کل خود را در جز نشان می‌دهد و جز به واقع تجلی کل است.

وی افزود: از نظر من تتلو جامعه ایران و جزیی از این کل است و این پدیده را باید از زوایای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در پیوند با هم دید، اینکه تتلو میلیون‌ها طرفدار دارد و در کنسرت تتلو هوادارنش متاثر از فضا، هیجان زده شده و از شوق گریه می‌کنند، فریاد می‌زنند و هورا می‌کشند علی رغم اینکه نه شعر ویژه‌ای وجود دارد و نه عناصر موسیقیایی درستی در کار اعمال می‌شود، پدیده عجیب و منحصر به فردی نیست، زیرا این کنسرت به واقع بستر کلی اجتماعی ما است و این مردم که وصفشان کردیم منحصر به کنسرت تتلو نیستند؛ آن‌ها در همه جا دیده می‌شوند؛ آن زمان که میل عجیب به پول دارند یا هنگامی که با حسرت و اشتیاق به ماشین‌های شیک و گران قیمت نگاه می‌کنند این حسرت عجیب در نگاه آدم‌هایی که به بنگاه ماشین می‌روند نشان از ناتوانی انسان در برابر یک شیء دارد و به جای اینکه انسان بر روی اشیا مانند ماشین تاثیر بگذارد، ماشین بر انسان اثر گذار شده است.

مهرآیین ادامه داد: در مواجهه مردم با پالادیوم هم همین است، مردم با حسرت از جلوی مغازه‌ها و فروشنده‌های میکاپ کرده شیک رد می‌شوند و ساعت‌ها در این مرکز خرید وقت می‌گذرانند؛ بنابراین تتلو یک پدیده خاص و یا یک آدم خاص نیست. او نماد جامعه ماست که می‌توانیم بر این جامعه و این وضعیت، اسامی مختلفی بگذاریم مانند جامعه مصرفی، جامعه فرسوده، جامعه سیال در عصر لذت، جامعه رهایی بخش که در حال رهاندن خود از قید و بند‌ها و هنجار‌های سفت و سخت از پیش تعیین شده اجتماعی است.

مصطفی مهرآئین: تتلو چه فرقی با شکیرا و جنیفر لوپز و جاستین بیبر دارد؟

مصطفی مهرآیین در ادامه بحث خود و در مقایسه پدیده‌ای چون تتلو که مختص جامعه ایران نیست به این مساله پرداخت و گفت: این پدیده‌ها و سلبریتی‌ها و همچنین مواجهه مردم با آن‌ها در تمام دنیا وجود دارد با این تفاوت که این پدیده در جامعه ماست که برجسته و عجیب می‌شود و نابهنجار و مبتذل به نظر می‌آید.

دلیل این تفاوت وجود گسست‌ها و شکاف‌های متعدد در جامعه ماست به این معنا که جامعه ما یک جامعه سنتی است و وقتی که این پدیده‌های جدید در آن عارض می‌شوند، به نظر می‌آید فاصله این پدیده‌ها با فضای سنتی ما زیاد است، دلیل مهم‌تر این است که جامعه ما هرگز در یک وضعیت فرایندی مانند غرب نبوده و نیست، یعنی اینکه پدیده‌های مختلف در جامعه غربی طی فرایند‌های تاریخی و به آرامی در گستره اجتماعی رخ می‌دهد، جامعه غرب همچنین یک کشور نیست حداقل شامل ۳۰ کشور اروپایی و امریکاست، بنابراین در جامعه‌ای با این گستره زبانی و جمعیتی، پدیده‌ها به صورت فرآیندی و مبتنی بر نیاز‌های جامعه غربی و همچنین به صورت کارکردی و ساختاری شکل می‌گیرند.

وی افزود: جامعه ایرانی اما با غرب اساسا متفاوت است، زیرا به شکل پروژه‌ای و نه فرایندی تکوین یافته و به حیاتش ادامه می‌دهد منظور از پروژه‌ای بودن این است که جامعه، حاصل فعالیت دولت هاست و این افراد و افکار و طرح‌های آنهاست که پروژه‌ها را می‌سازند. به عنوان مثال توسعه در ایران پروژه ای است و این افراد هستند که از برنامه توسعه حرف می‌زنند، در زمان پهلوی اول، رضاشاه و تیم او بودند که پروژه نوسازی را پیش می‌بردند.

مصطفی مهرآئین: تتلو چه فرقی با شکیرا و جنیفر لوپز و جاستین بیبر دارد؟ چرا جنیفرلوپز و مدونا باشند، تتلو نباشد؟

مهرآیین در بحث تداوم پروژه‌ای بودن به جای فرایندی بودن جامعه ادامه داد: در چنین جامعه ای، افراد متولی پروژه‌ها هستند و زبان و کردار آن‌ها با جامعه در تضاد قرار می‌گیرد. همچنین در جامعه ما عرصه اجتماعی و فعالیت‌های آن در دست دولت است، در ایران دولت‌ها کار می‌کنند و مردم، رسانه‌ها، روشنفکران و نخبگان تماشا می‌کنند؛ به همین دلیل پدیده‌های جدید مانند تتلو در جامعه ما غریب و ناسازگار با هنجار‌ها و ساختار‌ها به نظر می‌آیند در حالی که جامعه غرب به صورت تاریخی پدیده‌های جدید را تجربه کرده و بازی کرده، لذا مردم بازیگران عرصه اجتماعی هستند نه تماشاگران آن.

مهرآیین در توضیح غریب و نامانوس بودن پدیده‌های جدید از جمله سبک کار تتلو و خود او با جامعه ما گفت: از زمان انقلاب ایران به این سو که ما با یک دوگانگی به اسم اسلام و غرب روبه‌رو هستیم، جامعه و دولتی داریم که هر دو پروژه را به طور هم زمان با هم پیش می‌برد.

یعنی هم اسلامی سازی و هم غربی سازی دوشادوش هم پیش می‌روند، در چنین شرایطی و در حالی که ما همچنان تماشاچی هستیم، پدیده‌هایی مثل تتلو به نظرمان عجیب و حتی مساله‌دار می‌آید در حالی که به نظر من جامعه شناس، این پدیده‌ها طبیعی است و چیز عجیبی اتفاق نیفتاده است. واقعا چرا «جاستین بیبر» (خواننده پاپ کانادایی) می‌تواند باشد، تتلو نباشد؟! چرا «مدونا» می‌تواند باشد، تتلو نباشد؟ چرا «شکیرا» و «جنیفر لوپز» باشند تتلو نباشد؟!

شما وقتی شکیرا و جاستین بیبر و جنیفر لوپز را تحلیل می‌کنید چه پیدا می‌کنید؟ چیزی جز ترکیبی از صدا، جسم، نمایش تن و اندام‌های برآمده، تحریک جمعیت، مصرف الکل، مصرف مواد مخدر یا جایی به اسم کنسرت، پارتی و جشن، اما چرا در جامعه غرب این پدیده چندان عجیب جلوه نمی‌کند؟ چون این پدیده در جامعه غرب در نسبت با اقتصاد یا صنعت سرگرمی است، بخشی از صنعت تفریح و بخشی از اقتصاد و سرگرمی در جامعه غرب است صنعتی که سالانه میلیارد‌ها دلار گردش مالی دارد.

بیشتر بخوانید:

چرا جاستین بیبر عجیب و غریب نیست، اما تتلو هست؟

مهرآیین در مقایسه بین تتلو و جاستین بیبر در بستر جامعه غربی و ایرانی گفت: جاستین بیبر در غرب، عجیب و ناهنجار جلوه نمی‌کند و کسی در مورد او نمی‌پرسد که چرا وجود دارد و طرفداران زیادی دارد، زیرا او و کارش در پیوند با جامعه غرب است.

مردم و جامعه غرب طی فرایندی طولانی و تاریخی با چنین پدیده‌هایی مواجه شده و زندگی کرده‌اند، در جامعه ما، اما تتلو و سبک کارش؛ نه برآمده از جامعه ماست و نه نسبت و پیوندی طبیعی و غیرمصنوعی با جامعه ما دارد، بدین معنا که کسانی که در کنسرت تتلو شرکت می‌کنند الکل را نمی‌فهمند، مصرف الکل در فرایند زندگی تاریخی شان جایی نداشته، آن‌ها رقص و قدرت تن را نمی‌فهمند، حتی خود خواننده هم شعر و موسیقی و سبک هنری نمی‌فهمد، اینجاست که باید گفت تتلو کجا و جاستین بیبر و مدونا کجا؟!

وی در پایان افزود: این تمایزات و عدم تناسب ها است که تتلیسم را در جامعه ما سوال برانگیز و عجیب کرده وگرنه یک پدیده اجتماعی معمولی است و چیز عجیبی در این پدیده نیست.

اصولاً مسئله نیست، این‌ها بخشی از نظم کارکردی جامعه هستند، مدونا و تتلو چه فرقی دارند؟ تنها اینکه مدونا در متن تاریخ غرب است و با این تاریخ و جامعه پیوند درونی دارد، اما تتلو ندارد، زیرا تتلو برای جامعه‌ای می‌خواند که هنوز گرفتار نوع ساخت نظام سیاسی، ایده حاکمیت، جدا بودن یا نبودن دین از سیاست، انجام دادن یا ندادن مناسک مذهبی، بودن یا نبودن حجاب و … است، خوب در چنین جامعه‌ای تتلو غریب جلوه می‌کند.

این شکاف و این عجیب و غریب بودن پدیده‌ها فقط مربوط به تتلو نیست، نظام سیاسی ما به صورت کلی پدیده عجیب و غریبی است و ما در یک کلیت عجیب و غریب و بیگانه با جهان قرار داریم و با آن سر و کله می‌زنیم. این عجیب بودن از سطح روشنفکران ما و پروژه‌های فکری شان تا سطوح خردتر در جامعه را دربرمی‌گیرد.

منبع: دیدارنیوز

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها