|

جوکر علیخانی تیر خلاص به پیکر هنری اکبر عبدی؛ سیر نزولی یا همگام شدن با اقتضای زمانه؟

حضور پر حاشیه اکبر عبدی در جوکر و همراهی با مجید مظفری، جنجال‌های بسیاری را برانگیخته است.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- اکبر عبدی، چهره‌ ماندگار و بازیگر کهنه‌کار سینما و تلویزیون ایران، با کارنامه‌ای غنی از آثار جدی فاخر و حتی طنز کلاسیک با حضور در فصل‌های پایانی برنامه «جوکر»، بار دیگر نگاه‌ها را به خود جلب کرد. او که به‌ واسطه نقش‌های نمادینش در فیلم‌هایی مانند مادر، آدم برفی، اجاره‌نشین‌ها و هنرپیشه در حافظه فرهنگی ایرانیان حک شده، این ‌بار نه در قاب سینما، بلکه در یک برنامه‌ رئالیتی شو با ساختاری برگرفته از نمونه‌های غربی ظاهر شد؛ برنامه‌ای که تلفیقی است از کمدی موقعیت، بداهه‌پردازی و طنز روزمره. اما آیا حضور اکبر عبدی در چنین فرمتی، در شأن و تراز کارنامه‌اش بود؟ آیا او موفق شد همچون گذشته، مرز بین نقد اجتماعی و سرگرمی را با ظرافت طی کند؟

Akbar-Abdi-00

تحلیل عملکرد عبدی در جوکر: بازگشت ستاره‌ سالهای دور و نزدیک به میانه پاپ‌کالچر

 یکی از وجوه اصلی حضور اکبر عبدی در «جوکر»، تلاش او برای حفظ ماهیت مستقل طنز ایرانی بود و سعی از تکرار شوخی‌های کلیشه‌ای یا موقعیت‌های تقلیدی از طنز غربی پرهیز کرده و از ابزارهای بداهه، چهره‌پردازی و تقلید صدا بهره ببرد؛ ویژگی‌هایی که همواره در هنر او برجسته بوده‌اند. با این حال، از نگاه برخی منتقدان، عبدی نتوانست انسجام یا عمق بازی‌های گذشته‌اش را در این محیط خاص بازسازی کند. برخی حتی از این حضور با عنوان «بازگشت با طعم سقوط» یاد کردند. او در ایفای نقش یک زن، ید طولایی دارد. گاه از این استعداد در مسیر شکوفایی هنری و طنز لطیف بهره برده است همچون فیلم به یادماندنی «آدم برفی» که با هدایت داوود میرباقری به اثری فاخر با رگه‌های طنز متفکر و عمیق تبدیل شد و گاه این استعداد را به بیراهه برده است؛ که نمونه‌اش همین قسمت اخیر برنامه جوکر است. اما اینکه خودش عامل این هدر رفتن استعداد است یا جو حاکم بر فضای هنری  و خواسته کارگردانان و برنامه سازان او را به این ورطه می‌کشاند، مسئله مهمی است.

از سوی دیگر، باید توجه داشت که برنامه جوکر اساساً بستری برای «طنز آنی» و گاه سخیف است، و نه فضایی برای طنز اجتماعی عمیق یا طنز موقعیت با بافت فرهنگی گسترده. از این منظر، عبدی در موقعیتی قرار گرفت که ناچار بود میان شأن حرفه‌ای و اقتضائات رسانه‌ای امروز، تعادلی بیابد؛ و شاید در این ترازوی ناپایدار، نه صددرصد موفق بود و نه کاملاً شکست‌خورده.

بازتاب رسانه‌ای: تحسین یا انتقاد؟

بازخورد رسانه‌ای نسبت به حضور عبدی در «جوکر» دوگانه بود. برخی رسانه‌ها حضور او را «نوستالژیک و غرورآفرین» دانستند و از اینکه نسل جدید با این چهره تاریخی سینمای ایران، بیشتر آشنا می‌شود استقبال کردند. آن‌ها تأکید داشتند که حضور عبدی به برنامه اعتبار داد، نه بالعکس.

اما بعضی منتقدان، این حضور را نوعی «مصرف بی‌هدف سرمایه نمادین» می‌دانستند؛ به این معنا که برنامه‌ای با حداقل پیام فرهنگی و حداکثر سطح سرگرمی، تنها از نام عبدی برای اعتباربخشی به خود استفاده کرد، بدون اینکه زمینه‌ای برای درخشش او فراهم آورد. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و گفتند: «اکبر عبدی، آن پیر دلقک‌پوش خسته، در جوکر خندید تا نگرییم.»

حضور در میانه‌ تضادها

حضور اکبر عبدی در «جوکر» را نمی‌توان صرفاً موفق یا شکست‌خورده دانست؛ گرچه به شکست نزدیک‌تر است. این حضور را باید روایتی دانست از تضادهای فرهنگ امروز ایران: جایی که اسطوره‌های دیروز، ناچارند برای بقا، در فرمت‌های امروز بازآفرینی شوند؛ و جایی که طنز، دیگر نه آن هنر ظریف انتقاد اجتماعی، که ابزاری برای «ترند شدن» در پلتفرم‌هاست.

fgnddgn

احسان علیخانی و یک چرخه‌ نمایشی: دیده‌شدن یا افت‌کردن؟

یکی از نکات بحث‌برانگیز درباره‌ برنامه «جوکر»، به‌ ویژه در فصول اخیر، نه فقط فرمت برنامه، بلکه نقش پشت‌پرده احسان علیخانی به‌ عنوان تهیه‌کننده و مدیر اجرایی است. علیخانی با تجربه‌ای طولانی در ساخت برنامه‌های پربیننده مانند «ماه عسل»، حالا در جوکر تلاش کرده فرمولی تلفیقی از سرگرمیِ سبک‌بال، چهره‌محوری و نوستالژی خلق کند؛ فرمولی که هم استعدادهای جوان‌تر را در ویترین می‌گذارد، و هم چهره‌های باسابقه‌ای چون اکبر عبدی، سوسن پرور، مهران رجبی و حتی علیرضا خمسه را وارد فضایی تازه می‌کند.

اما این «دیده‌شدن»، دقیقاً همان نقطه‌ای است که مورد نقد جدی قرار گرفته. سوسن پرور در مورد این برنامه گفت: «جوکر باعث شد دیده بشم و پیشنهاد کاری داشته باشم.» واقعیت همین است. اما این سکه یک روی دیگر هم دارد: چنین برنامه‌هایی اگرچه به‌ ظاهر سکویی برای احیای نام‌های آشنا هستند، اما این احیا اغلب در بستری صورت می‌گیرد که الزامات حرفه‌ای گذشته را ندارد؛ بلکه متکی بر واکنش‌های لحظه‌ای، شوخی‌های سطحی و فضای رقابتی ناسازگار با شأن هنری است.

ksdjvksnf

در مورد عبدی نیز همین تضاد مشهود بود. از یک سو، او پس از مدتی دوری، با جوکر دوباره وارد فضای رسانه‌ای شد و حتی در پلتفرم‌های اجتماعی وایرال گردید. از سوی دیگر، این بازگشت با تصاویری از عبدی همراه بود که نه همچون تصویر آن هنرمند بزرگ فیلم‌های علی حاتمی یا مهرجویی، مانند «مادر» و «اجاره نشین‌ها» بود، بلکه بیشتر شبیه یک شخصیت تلویزیونی خسته از فشار زمانه و اقتضای بازار ظاهر می‌شد.

این سؤال برای بسیاری از اهالی فرهنگ مطرح شده است: آیا علیخانی، با هدف جذب مخاطب، سرمایه‌های فرهنگی ما را به میدان پاپ‌کالچر می‌فرستد و از آن‌ها استفاده ابزاری می‌کند؟ یا اینکه واقعاً با نگاهی فرصت‌ساز، تلاش دارد آن‌ها را از فراموشی نجات دهد؟ پاسخ این پرسش، بسته به جایگاه مخاطب، بسیار متفاوت است.

فشار اقتصادی و چرایی حضور چهره‌های باسابقه در برنامه‌های پربازدید

در ظاهر، تصور عمومی این است که بازیگرانی مانند اکبر عبدی، که چندین دهه در سینما و تلویزیون فعال بوده‌اند، از نظر مالی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. اما واقعیت اقتصادی امروز ایران، به‌ ویژه برای هنرمندانی که نه در رده‌های مدیریتی و نه سرمایه‌گذار پروژه‌ها بوده‌اند، بسیار متفاوت است. بسیاری از این چهره‌ها گرچه در دوران فعالیتشان دستمزد قابل توجهی داشته‌اند، اما با بحران‌های مختلفی از جمله بیماری، هزینه‌های بالای زندگی، رکود پروژه‌های سینمایی، و نداشتن درآمد ثابت پس از بازنشستگی دست‌ و پنجه نرم می‌کنند. و حمایت صندوق‌های سینمایی و خانه هنرمندان نیز چنگی به دل نمی‌زند و کارساز نیست.

jgjhghjgj

در چنین فضایی، پیشنهاد حضور در برنامه‌هایی مانند جوکر با دستمزد بالا، مدت‌زمان کوتاه کار، و تضمین دیده‌شدن در پلتفرم‌های پربیننده، می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد. 

افزون بر این، تغییر الگوی درآمدزایی در هنر ایران، از سینما و تئاتر به سمت پلتفرم‌ها، شرایط را برای بازیگران قدیمی دشوارتر کرده است و بسیاری از این چهره‌ها ناچارند در فضای جدید رسانه‌ای، با قواعد تازه بازی کنند.

در این میان، جوکر و برنامه‌هایی از این دست، نقش همزمان «سکو» و «دام» را ایفا می‌کنند: سکو برای بازگشت به دید عموم و دام برای تثبیت تصویری جدید که ممکن است با گذشته هنری آن‌ها در تضاد باشد. افتادن در این دام، به معنای سقوط است؛ سقوط از دامان «مادر» به ترک موتور مجید مظفری.

اما جبر زمانه است؛ شاید بهتر باشد بخندیم و گذر کنیم و چهره ماندگار هنرمندان را در ذهن حفظ کرده و از چهره جبری امروزشان تنها لحظات خنده و شادی را به خاطر بسپاریم.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها