لقب +18 لیلی گلستان برای شهناز تهرانی، شهر را بهم ریخت!
شهناز تهرانی که حالا ۶۸ سال سن دارد را قدیمیترها با چند گانه «صمد» میشناسند. حالا لقبی که صفحه منتسب به لیلی گلستان به او داد حسابی…
شهناز تهرانی که حالا 68 سال سن دارد را قدیمیترها با چند گانه «صمد» میشناسند و با بیشمار آثاری که در آن رقصنده و یا بازیگر بود، بعدتر و پس از مهاجرت به آمریکا و به طور دقیقتر لسآنجلس او با همراهی کاراکتری به نام «حُجی جون» روی آنتن افکار عمومی باقی ماند، اشاره داریم به آن سالها که نوارهای ویدئویی رونق داشت و حتما در میان «طنین» و «جام جم» و آن به اصطلاح «شوها» بخشی هم شهناز تهرانی و حُجی جون بودند.
به گزارش «شایانیوز» به نقل از برترین ها؛ بعدتر و در سالهای اخیر حضور او در برخی دورهمیهای کشورهای ارزانتر و حاشیه ایران بعضا نام او را در اینستاگرام زنده نگه داشته بود. او حالا به واسطه یک اَکت سیاسی و واکنش لیلی گلستان به رسانهها برگشته، لیلی گلستان را با ترجمههای معتبرش، گالریداری پرحاشیهاش و البته نَسَب خانوادگیاش به خاطر داریم، اینجا مروری کردهایم بر چند نقد و نظر پیرامون جدل میان لیلی و شهناز، همراه باشید لطفا
نزهت بادی، منتقد سینما و تحلیلگر مسائل زنان نوشت: شهناز تهرانی، یکی از بازیگران سینمای ایران است که پس از انقلاب از ادامه فعالیتش منع شد و در نهایت وطنش را ترک کرد. او اخیرا وارد منازعهای سیاسی شده و اعلام موضع کرده و لیلی گلستان زیر پست او در شبکه من و تو، کامنت گذاشته و او را "فاحشه" خطاب کرده است.
لیلی گلستان روسریاش را برمیدارد اما ذهن او غرق فضای دیگری است. هرچند او همواره به عنوان یکی از شمایلهای زن روشنفکر معاصر به جامعه معرفی شده است و در پیشینهاش، ترجمه مهمترین آثار ادبی را دارد اما هنوز نمیداند که سالهاست در جوامع مترقی کسی از لفظ "فاحشه" برای توهین و تحقیر زنی استفاده نمیکند، چه برسد برای یک زن بازیگر. او در کامنتش، شهناز تهرانی را مابهازای ابتذال و فساد میداند و مینویسد "به عنوان یک زن باتجربه میتوانم بگویم که این خانم حق ورود به این خیزش را ندارد". به راستی چطور زنی که در طول سالها از حمایت برخوردار بوده و هرگز با محدودیتی در فعالیتهای هنریاش روبرو نشده است، میتواند به زنی محروم از هنرش، اتهام آلودگی و فساد بزند؟
نیما حسنینسب، منتقد و مدرس سینما نیز نوشت: با اینکه حد و قدِ فکر وجایگاه و اندازهی واقعی لیلی گلستان را تا حدی میدانستم، باز هم باور نمیکنم چنین چیزهایی گفته و نوشته، یا اصلاً چنین یاوههای موهنی از ذهن و فکرش گذشته. به جِد و یقین باور و اصرار دارم که باید ریشهی پوسیدهی این فکرها و نظرها دربارهی «زنان»را زد و این قدمِ اول و اولقدم در مسیر «زن زندگی آزادی» است… و در حیرتم از پیچیدگی و عجایبِ ذات بشر که گاهی حتی یک عمر مجاورت و همراهی با هنر و خلاقیت و تفکر و معاشرت و خویشاوندی با هنرمند و متفکر هم ذرهای تکانش نمیدهد و قدمی به طرف رشد راهش نمیبرد و چه خوب که قرارِ دنیا هنوز بر این است که اگر حتی هفتاد سال پُز روشنفکری و هنر بدهی، ناگهان جایی با جملهای همه چیز عین آفتاب صلاة ظهر روشن میشود. باید از لیلی گلستان بخواهیم توضیح بدهد، و پوزش بخواهد و عجالتاً - تا پیش از درمانِ چنین دیدگاهِ بیماری- از هنر و نمایش و انسان و اخلاق و نگاه مترقی چیزی نگوید.
بهناز اقبال، دبیر مجله فیلم امروز هم در یادداشتی درباره این کامنت نوشت: لیلی گلستان در زیر پست حمایتی شهناز تهرانی از یک چهره سیاسی، مینویسد فاحشهها حق شرکت در این مسائل را ندارند. این کامنت برای منی که از جنس زن هستم عین سوت ممتد قطار، تیز و آزاردهنده است. پنج ماه پرتلاطم گذشته، در حالی که بغل گوشمان در وجود زنی که خودش را از قشر فرهیخته جامعه میداند و به واسطه پدرش سالها با روشنفکران زمانه برخورده کرده است نیز زنستیزی در جریان است. فاحشه خطاب کردن زنان بخشی از فرهنگ ما شده است. برخی نیروها ما را فاحشه میخوانند، در فضای به اصطلاح فرهنگی هم باز هر کسی که رفتار و حرکاتش باب دلشان نیست فاحشه خطاب میکنند. اما ناراحت کننده این است که در تمام این سالها تنها مردان نبودند که بر جنسیت ما تاختند، ما زنان هم خودمان به هر بهانهای بر وجود یکدیگر تازاندیم.
من کاری به گذشته و حال شهناز تهرانی ندارم ولی به عنوان یک زن از جواب دادنش بسیار لذت بردم. در او زنی را دیدم که برخلاف آنچه که فکرش را میکردم بسیار متین و با اصالت بدون حتی ذرهای زنستیزی جواب لیلی گلستان را داد. لیلی گلستانی که البته پیش از این به فروغ فرخزاد هم تاخته بود و بدون این که اشتباهات ابراهیم گلستان، پدرش، را ببینند، یکطرفه به قاضی رفته بود و جملههایش را اینگونه آغاز کرده بود: «دختر جوان بدبختی بود که محتاج همه چیز بود. محتاج پول، محتاج زندگی بهتر، محتاج کسی که بیاید و راه و چاه زندگی را نشانش بدهد و یکی را گیر آورده بود و چسبید به او!» این نگاه زنستیزانه لیلی گلستان، حرفهای زیادی برای ما دارد.
حتی پست جدید او که ابراز کرده کامنتی که برای شهناز تهرانی گذاشته، در واقع کار او نبوده و شخص دیگری شیطنت کرده، چیزی از نگاه زنستیزانه اش نمیکاهد، بلکه بیشتر بهانهای به نظر میرسد برای رهایی از هجمههایی که علیهش شکل گرفته است. گذر دوران به ما نشان داد حضور در جمعهای روشنفکری و به اصطلاح فرهیخته بودن دلیل محکمی نیست که از بینش انسانی برخوردار باشی و به دموکراسی و شعارهای مرسوم معتقد باشی. شهناز تهرانی شاید سالها هنرمند «کابارهای» تلقی شده باشد ولی برخی مفاهیم را به واقع زیسته است و به آن بیشتر از هر کس دیگری تعهد دارد. خانم گلستان باید از او یاد بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید