جهانهای موازی: واقعیت علمی یا خیالپردازی کوانتومی؟
فلسفه هستی / میخوای بدونی همزادت تو جهانهای دیگه هم هست یا نه؟
نظریه جهانهای موازی یکی از جدیدترین نظریات فیزیکی است که جنجالهای زیادی برانگیخته و به این میپردازد که آیا جهان ما تنها جهان موجود است؟
شایانیوز- از زمانی که انسان چشم به آسمان گشود، همواره این پرسش ذهنش را مشغول کرده بود: آیا ما در تنها جهان ممکن زندگی میکنیم؟ آیا نسخههای دیگری از ما، با انتخابها و سرنوشتهای متفاوت، در گوشهای دیگر از هستی وجود دارند؟ آیا داشتن همزاد حقیقت دارد؟ این پرسش، امروز نه تنها در رمانها و فیلمهای علمی-تخیلی، بلکه در مباحث جدی فیزیک نظری نیز جایگاهی ویژه یافته است. مفهومی که به آن جهانهای موازی یا Multiverse میگویند.
![]()
سرآغاز یک ایده
اگرچه ایده وجود جهانهای متعدد ریشههایی در فلسفه باستان دارد، اما ظهور آن در چارچوب علمی مدرن، به قرن بیستم بازمیگردد. نخستین جرقههای جدی این نظریه در نظریه مکانیک کوانتومی زده شد؛ جایی که هیو اورت، فیزیکدان امریکایی در سال ۱۹۵۷ میلادی نظریهای انقلابی به نام تفسیر چندجهانی (Many-Worlds Interpretation) را مطرح کرد.
بر اساس این نظریه، هر بار که یک تصمیم یا رویداد کوانتومی اتفاق میافتد، جهان به چندین شاخه تقسیم میشود. به عبارت سادهتر، وقتی شما تصمیم میگیرید یک قهوه بنوشید یا چای، در یک جهان قهوه مینوشید و در جهان دیگر چای، و این دو جهان هرکدام به مسیر خود ادامه میدهند. به این ترتیب، تعداد بینهایتی از جهانها با نسخههای مختلفی از ما در حال شکلگیری هستند.
![]()
علم پشت جهانهای موازی
نظریه جهانهای موازی فقط در فیزیک کوانتوم باقی نمانده است. در دهههای اخیر، کیهانشناسی نیز به این ایده علاقهمند شده است. نظریه تورم کیهانی (Cosmic Inflation) که توسط آلن گاث در دهه ۱۹۸۰ مطرح شد، نشان میدهد که بلافاصله پس از بیگبنگ، جهان دچار یک انبساط بسیار سریع و فوقالعاده شدید شد. این انبساط میتواند باعث شده باشد که بخشهای مختلفی از فضا به صورت مستقل از هم منبسط شوند و جهانهای متفاوت با قوانین فیزیکی مختلف به وجود آمده باشند.
در برخی مدلها، این جهانها در یک «ابرجهان» یا Megaverse بهصورت حبابهایی بیپایان قرار دارند. هر حباب، جهانی مجزا با شرایط اولیه متفاوت است. یکی ممکن است شبیه به جهان ما باشد، دیگری بدون کهکشان، یا حتی جهانی بدون ماده.
![]()
شواهد یا حدس؟
یکی از بزرگترین انتقادات به نظریه جهانهای موازی، نبود شواهد تجربی مستقیم است. ما نمیتوانیم دستکم با تکنولوژی فعلی به این جهانها سفر کنیم یا آنها را مشاهده کنیم. بنابراین، بسیاری از دانشمندان این ایده را بیشتر یک ساختار ریاضی یا فلسفی میدانند تا نظریهای قابل آزمایش.
با این حال، برخی فیزیکدانان امیدوارند که اثرات غیرمستقیم جهانهای دیگر را در تابش زمینه کیهانی یا رفتار عجیب ذرات در آزمایشهای فیزیکی مشاهده کنند. همچنین در کیهانشناسی، ناهنجاریهایی در تابش پسزمینه کیهانی مشاهده شده که برخی از آنها به برخورد فرضی میان جهان ما و یک جهان موازی دیگر نسبت داده میشوند؛ هرچند هیچیک هنوز به طور قطعی اثبات نشدهاند.
![]()
فیزیک، فلسفه یا خیال؟
بحث درباره جهانهای موازی مرز بین فیزیک و فلسفه را برجسته میکند. آیا اگر چیزی اثباتپذیر نیست، باید آن را رد کرد؟ یا باید علم را به افقهایی جدید سوق داد، حتی اگر آن افقها هنوز از نظر تجربی دور از دسترس باشند؟
دانشمندانی چون «مکس تگمارک» معتقدند که ما باید تعریفمان از واقعیت را گسترش دهیم. او در مدل معروف خود، جهانها را در چهار سطح دستهبندی میکند:
1. جهانهای فراسوی افق ما (جهانهایی مثل جهان ما که فقط به خاطر محدودیت نوری نمیتوانیم ببینیمشان)
2. جهانهایی با شرایط اولیه متفاوت
3. جهانهای کوانتومی که به طور مداوم شاخه شاخه میشوند و هر شاخه یک جهان متفاوت است.
4. جهانهایی که کاملاً بر پایه ساختارهای ریاضی متفاوت پید آمدهاند.
از سوی دیگر، منتقدانی چون راجر پنروز یا لی اسمولین تأکید میکنند که علم باید بر مبنای آزمونپذیری باشد و چنین نظریههایی ممکن است علم را به قلمرو اسطوره و داستان بکشند.
![]()
آینده علم و رازهای هستی
با وجود همه تردیدها، نظریه جهانهای موازی یک موضوع جذاب باقی مانده است که دروازههایی تازه به فهم هستی، سرنوشت و حتی مفهوم «خود» گشوده. اگر این نظریه روزی تأیید شود، آنگاه باید بپذیریم که ما تنها یکی از میلیاردها نسخه ممکن از «خودمان» هستیم؛ هر یک با انتخابهایی متفاوت، زندگیهایی متفاوت و جهانی متفاوت.
اما تا آن زمان، همچنان میان شک و شگفتی، باید به کاوش ادامه دهیم؛ شاید جایی، در گوشهای از کیهان، حقیقتی منتظر کشف شدن باشد. حقیقتی که به زودی کشف خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید